در خبرهای رسانه مطلبی با تیتر روبرو منعکس گردیده بود : "شکستگی دست نوزاد به هنگام زایمان و حمایت نظام پزشکی از پزشک معالج" . نگارنده در ذیل این عنوان ، بر اساس شواهد ، پزشک معالج را مرتکب خطا دانسته و بر تبرئه او در سازمان نظام پزشکی اعتراض داشته است.
از آنجاییکه شکستگی استخوان های بدن در نوزاد به نحوی درحیطه تخصص اورتپدی قرار می گیرد، لازم می دانم توضیحاتی در این رابطه به عرض برسانم. به خصوص اینکه شکستگی استخوانها در حین زایمان ، علی الخصوص استخوان ترقوه ، پدیده ناشایعی نبوده و مطبهای پزشکی هرازگاهی شاهد مراجعاتی از این نوع هستند. والدین نوزادان مبتلا به شکستگی ، به حق از رویداد پیش آمده نگران و مستاصل بوده و وظیفه پزشکان معالج است که با صرف وقت کافی نسبت به علت احتمالی حادثه رخ داده توضیح داده و نگرانی والدین را برطرف کنند.
در هنگام فرایند زایمان طبیعی ، گاهی و بنا به عللی ، عبور نوزاد از کانال زایمان به سهولت و روانی اتفاق نمی افتد و به عبارتی نوزاد در کانال زایمان گیر می افتد. به این رویداد که در اصطلاح علمی "دیستوشی" اطلاق می گردد ، می تواند بسیار خطرناک بوده و حیات نوزاد را درمعرض خطر و نگرانی جدی قرار دهد . به همین خاطر تیم درمان و پزشک معالج تمامی تلاش خود را بکار می گیرند تا راه حلی سریع و قطعی برای رویداد پیش آمده اتخاذ کنند. در حین این تلاش گاهی یکی از استخوانهای نوزاد بصورت سهوی و حتی گاهی عمدی و توسط پزشک معالج شکسته می شود. در واقع تیم درمانی و پزشک معالج شکستگی استخوان نوزاد را که مطمئنا رخداد ناگواری است می پذیرد تا حیات نوزاد را از تهدید جدی از دست رفتن ،نجات ببخشد. فرصت برای این تصمیم گیری بسیار مهم و حیاتی ، در حد ثانیه ها و لحظه ها است و ذهن هوشیار و اقدام متناسب پزشک معالج و تیم درمان در این شرایط بحرانی و فرصت کوتاه بر آن است که جان نوزاد و مادر را به وجه احسن حفظ کرده و نجات دهد.
نکته دیگری که اشاره به آن را اینجا ضروری می دانم ، آن است که شکستگی استخوان نوزاد حین زایمان از خوشخیم ترین شکستگیها است و در کوتاهترین زمان و بدون باقی گذاشتن کوچکترین عارضه ای بهبود می یابد. شایعترین استخوانی که در حین زایمان می شکند ، استخوان ترقوه است ولی احتمال شکستگی سایر استخوانها اعم از بازو و ران نیز وجود دارد. که در مورد شکستگی ترقوه بدون نیاز به بی حرکتی و در مورد سایر استخوانها با حداقل بی حرکتی قابل درمان است. بعضا پیش می آید که نوزاد یا شیرخواری را با شکایت از توده ای در ناحیه استخوان ترقوه یا بازو نزد پزشک معالج می آورند و در بررسی بعمل آمده مشخص می شود در آن ناحیه شکستگی اتفاق افتاده و بدون اینکه خانواده و والدین متوجه شوند جوش خورده و بهبود یافته است و برجستگی که بدست می خورد در حقیقت کومه ی شکستگی مربوطه بوده و آن نیز در یکی دوماه آینده برطرف خواهد شد.
موضوع دیگری که ذیل مطلب رسانه به آن اشاره شده بود ، این بود که پزشکان معالج در ابتدا برای نوزاد تشخیص "فلج ارب" مطرح کرده بودند. خوب است بدانیم "فلج ارب" عارضه دیگری است که گاهی هنگام زایمان های مشکل و بدنبال کشیده شدن دست نوزاد بوجود می آید. در این عارضه نیز دست نوزاد به صورت موقت یا دائمی ازکار می افتد و حرکت نمی کند. "فلج ارب" نیز در بسیاری از مواقع حاصل تلاش پزشک معالج در بیرون کشیدن نوزاد از کانال زایمانی است که بعلت عدم تناسب با جثه نوزاد در آن گیرافتاده است. و خوب است بدانیم که این تلاشها که در بازه زمانی ثانیه ها و لحظه هایی اتفاق می افتد که پزشک معالج با تدبیر و ذکاوت نهایت تلاش خود را می کند که واسطه نجات جان نوزاد و مادرباشد. گرچه "فلج ارب" نیز در درصد قابل توجهی از موارد پس از چند هفته تا چند ماه منجر به بهبودی می گردد ولی در مواردی نیز با عوارض دائمی همراه بوده و پیچیده ترین عملهای جراحی نیز باعث رفع کامل عارضه نخواهند گردید. و به همین خاطر در مواردی که در نوزادی با از کار افتادن دست پس از زایمان ، تشخیص شکستگی استخوان داده می شود ، گرچه رویداد به هیچ عنوان شیرین یا خوشایند نمی باشد ولی می توان این نوید را به خانواده ووالدین داد که بهبودی مطمئن تر و قطعی تری مورد انتظار خواهد بود.
در پایان به جا می دانم در مواردی این چنین که اقدامی درمانی با عارضه یا مشکلی توام گردیده است ، مراجع ذی صلاح و معتبر با توضیحات لازم نسبت به رفع نگرانی جامعه اقدام نمایند